حکیم کیست؟
حکمت یعنی خداپسندانه زیستن و این امر با زندگی اخلاقی ما مرتبط است. حکمت یعنی توانایی برگزیدن انتخابها، افکار و اعمال صحیح در زندگی. حکمت یعنی به بهترین شکل سخن گفتن در بهترین زمان و به بهترین شکل عمل کردن در مناسبترین مکان. حکمت راه سعادت و کامیابی است و هدف آن شکل دادن شخصیت است. امثال بیشتر بر شخصیت تا عمل تأکید دارد. شخصیت ما در منشمان جلوهگر میشود و رفتارهای ما همیشه پیامدهایی را به بار میآورد.
حکمت یعنی موفقیت در هنر خوب زیستن است. حکمت تلفیقی از تجربه عملی، قضاوت اخلاقی، تیزهوشی، مهارت اجتماعی و خلاقیتی است که ریشه در انضباط و ترس از خدا دارد.
چه کسی حکیم نیست؟
نقطۀ مقابل حکمت نه عدم توانایی ذهنی، بلکه فساد اخلاقی است. نابخرد با لجاجت و نادیده گرفتن راههای خدا رو به تباهی میرود. در امثال سلیمان «نابخرد کسی است که خودخواهانه میزید و در پی ارضای خواستههای خویش است و غیر از خود مرجع اقتداری برای رفتارهایش نمیشناسد.» از این رو نابخردی مترادف با سقوط اخلاقی و بیوفایی به اهداف الاهی است. هنگامی که در امثال ۱۴:۷ میخوانیم «همنشین نادان مشو»، منظور آن نیست که از اشخاص تحصیلنکرده و یا معلولان فکری فاصله بگیریم. دلیل این امر در مصرع دوم بیان میشود: «زیرا معرفت را بر لبانش نخواهی یافت.» شخص نابخرد به دلیل عدم خداترسی (مزمور ۱۴:۱) در جادۀ تباهی حرکت میکند و از او نمیتوان حکمت آموخت.
چگونه میتوان حکیم شد؟
مطابق کتاب امثال سلیمان حکمت هدیهای از جانب خداست. اما ما باید با جدّیت در پی آن باشیم و آن را پرورش داده در عمل پیاده کنیم. حکمت مهارتی است که باید آن را آموخت. عهدجدید نیز بر این حقایق صحه میگذارد و به ما تعلیم میدهد که بهترین حکمت انسانی از انجام خواست الاهی قاصر است. مسیح تنها امید ماست زیرا که او حکمت خدا برای ماست (اول قرنتیان ۱:۳۰، ۳:۱۹، دوم قرنتیان ۱:۱۲، کولسیان ۲:۳). امثال سلیمان همچون نشانههایی است که راه صحیح را به ما نشان میدهد اما مسیح به ما نیرو میبخشد تا در این راه گام برداریم.
منبع : www.kalameh.com