کار خداوند ما چقـدر زیباست که خودش تصمیــم میگیرد همزمان با عیــد فصح خودش را فدا سـازد و ثابت کند کـه او فصح ماست. ما بوسیلۀ قربانی مسیـــح از آن محکـومیـت مرگ آزاد شدهایــم و هیچوقت آن روز مهم در تاریخ بشریت را فراموش نخواهیم کرد. بهمیندلیل مسیح رنگ نو و تازهای به مراسم عید فصح میزند و به ما دستور میدهد که از این به بعد در این عشاءربانی شرکت کنیم و بیاد بیاوریم که بدن مسیح برای ما پارهشد و خون ما برای آمرزش گناهان ما ریخته شد.
اما هدف خداوند چه بود؟ آیا میشود گفت که خدا فقط میخواست ما را از این محکومیت آزاد سازد؟ خیر.
خدا ما را قوم خودش میگرداند
نقشۀ خدا فقط این نبود که بنیاسرائیل را از بردگی مصر آزاد کند. در خروج ۶:۶-۷ کاملاً روشن است که نقشۀ خدا خیلی بیشتر از آن بوده است. در آیۀ ۶ خدا میفرماید «و شما را از بندگی ایشان رهایی خواهم داد» و سخن خدا ادامه دارد «و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید، و شما را خدا خواهم بود ...» (آیه ۷). نقشۀ خدا نبود که بنیاسرائیل را نجات دهد و از ایشان خداحافظی کند بلکه بخش دوم برنامهاش این بود که یک قوم از آن خود بسازد. بنابراین بنیاسرائیل قوم خدا شدند و او خدای آنها شد. پس در این سفر طولانی مشاهده میکنیم که:
- خدا مثل یک پدر و یک شبان آنها را راهنمایی کرده، از آنها محافظت مینمود و نیازهای ایشان را برآورده میساخت.
- خدا مثل یک همسایه در بین قوم خودش زندگی میکرد همانطوری که در بیابان در چادرها زندگی میکردند، خدا دستور میدهد که یک چادر مخصوص درست کنند که او بتواند به اصطلاح در آنجا هم ساکن شود.
- خدا برنامۀ قربانیها را برگزار نمود تا بدینوسیله قوم بتواند آن مشارکت روحانی را با او نگهدارند.
- خدا قوانین خودش را داد برای اینکه قوم خدا بدانند که چطور باید رفتار و زندگی کنند.
حالا این چهار موضوع در مورد کار خداوند برای ما هم صدق میکند. ما امروز در کلیسا بوسیلۀ آن رابطۀ زنده با خدا بعنوان پدر و با دیگران بعنوان برادران و خواهران، قوم خداوند را تشکیل میدهیم. نقشۀ خداوند این نبود که فقط تک تک ما را نجات دهد و بعد هر شخص دنبال کار خودش برود. خدا ما را در یک جمع قرار میدهد و در محیط کلیساست که ما از طریق پرستش، مشارکت و تعلیم هم خدمت و هم رشد میکنیم. البته من میدانم که بعضی از شما عزیزان که مجلۀ کلمه را دریافت میکنید، بخاطر عدم دانستن زبان محلی و شاید نبودن کلیسای محلی موفق نشدید که یک کلیسای خوب و مناسب پیدا کنید. همچنین میدانم که عدهای بخاطر مشکلات مختلف کلیسا را ترک کردهاند و کلاً از رفتن به کلیسا زده شدهاند.
اما ما نباید اهمیت کلیسا را در نقشۀ خدا فراموش کنیم. حتی میشود گفت که نه تنها من بخاطر رشد روحانی احتیاج دارم بلکه اگر من واقعاً قبول کنم که عضوی از بدن مسیح هستم، پس آن کلیسای محلی به من هم احتیاج دارد. تجربه هم نشان میدهد که معمولاً وقتی ایمانداری بطور مرتب به کلیسا نرود، نه فقط دیگر رشد نمیکند بلکه کم کم ایمانش سرد میشود و بالاخره از میدان بدر میرود. به همین دلیل این اخطار در کلام خدا پیدا میشود «از جمع شدن با برادران در مجالس کلیسایی غفلــت نکنیم چنانکه بعضیها به این عـادت کردهانــد، بلکه باید یکدیگر را بیشتر تشویق نمائیم ...» (عبرانیان ۱۰:۲۵).
در نتیجه خدا کند که همۀ ما خدا را هم برای آن نجات و رهایی عظیم از مجازات، محکومیت و اسارت گناه شکر کنیم و همچنین برای این حقیقت که ما «با مقدسین خدا هموطن و اعضای خانوادۀ خدا هستیم» (افسسیان ۲:۱۹).